زندگی ایده‎آل

زندگی ایده‎آل

پرسیدم: زندگی ایده‎آل چیست؟

لیلا گفت: یک شوهر خوش تیپ و عاشق.

مهتاب گفت: یک شوهر خیلی پولدار دست و دل باز.

محمود گفت: پشت میز محل کارم بنشینم و در آرامش منتظر حقوق آخر ماهم باشم؛ بدون استرس اجارهٔ خانه و قسط و قرض.

مادربزرگم گفت: هر ماه یک زیارت حسابی بروم و یک دل سیر توی هر حرمی بنشینم.

دختر همسایه گفت: کنکورم را بدون دردسر پشت سر بگذارم، یک دانشگاه خیلی خوب قبول شوم، با دوستانم دورهٔ دانشگاه را خوش بگذرانم و یک شوهر خوب هم همان جا پیدا کنم.

اکبر آقا گفت: قیمت طلا و ارز هر روز بالاتر برود و من بتوانم ...

ادامه نوشته

قربانگاه

فیلم/ لحظات دلخراش جان دادن حجاج در «فاجعه منا»

 

- بُهتی عجیب، آمیخته با خشمی آتشین، لبریز از اشک و افسوس!

- پیام جهانی رهبر امّت اسلام. پیامی که به همهٔ جوانب موضوع به شایسته‎ترین نحو اشاره داشت و جایگاه امامت و ولایت او را بر جهان اسلام آشکارتر کرد.

- نالهٔ «اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج» یک بار دیگر از صمیم قلب! آقا جان بمیرم برای دل محزونت!

 

به تمام مسلمانان دنیا تسلیت می‎گویم

گزینش

گزینش

بالای شصت سال از عمرش گذشته است.

چهره‎اش معنی کلمهٔ آفتاب‎سوخته را با وضوح تمام به رخم می‎کشد. هر روز از مزرعه که برمی‎گردد، نیم ساعت به اذان مغرب مانده است.

از راه می‎رسد، سنگینی کوله‎بار خستگی و تشنگی، قامتش را خم کرده. آفتاب تند و داغ، از 6 صبح تا 8 بعدازظهر، روی صورت و بدن خسته‎اش قدرت‎نمایی کرده و او مصرّانه بر سر روزهٔ طولانی تابستانی خود ایستاده و خم به ابرو نیاورده است.

تحسینش می‎کنم و افسوس می‎خورم.

مالی که با این همه زحمت و تلاش به دست می‎آید،...

ادامه نوشته

كاسه‌هاي خالي

كاسه‌هاي خالي

كارنامه پشت كارنامه بالا مي‌آيد، امضا مي‌شود و برمي‌گردد؛ كارنامهٔ سياه و سفيد اعمال يك سال.

يك عالمه آدم خاكستري، آن پايين، دست‌هايشان را بالا گرفته‌اند و چشم‌هايشان را به آسمان دوخته‌اند. هر قطره اشكي كه مي‌چكد، پايين نمي‌افتد، بالا مي‌آيد و يك كلمهٔ سياه از كارنامهٔ صاحب آن چشم را پاك مي‌كند.

ساكنان آسمان ايستاده‌اند به تماشا. خدا مي‌گويد: اشك اين جوان‌ها را كه از عشق من مي‌گريند، چه دوست مي‌دارم! فرشته‌ها از هم سبقت مي‌گيرند تا در زلال اشك‌هاي جوان، بال و پر بشويند.

فضا پر از نور است؛ سرشار از عطر حضور فرشته‌هايي كه نازل مي‌شوند و سلام و بركات الهي را بر زمين مي‌پاشند. آدم‌ها يك جا جمع شده‌اند تا دسته‌جمعي رحمت الهي را طلب كنند و غرق نور و عرفان، سالي آسماني‌تر و نوراني‌تر را آغاز كنند.

در اين ميان، جوان‌ها كاسه‌هاي خالي‌تر و تميزتر و بزرگ‌تري را سر دست گرفته‌اند تا با پيمانهٔ جان‌هاي تشنه‌شان، ميِ ‌ناب رحمت و غفران را بچشند و بچشانند.

شب قدر است؛ زيباترين شب آفرينش؛ شبي كه سرنوشت زمينيان و آسمانيان به هم گره مي‌خورد و رفت وآمد ملائك، دامن دامن نور و سلام و عشق به زمين مي‌آورد.

بايد بروم. بايد ديوارهاي سكوت و فاصله را بشكنم و بال در بال ملائك، تا آسمان رحمتت بال بگشايم.

شهریور 83

 

دريا صدايم مي‌كند

دريا صدايم مي‌كند

باز هم دارد صدايم مي‌كند؛ مثل هميشه و حتّي رساتر از هميشه. باز هم دارد صدايم مي‌كند و مرا به سوي خويش مي‌خواند.

مثل خيلي وقت‌ها حوصله ندارم. مي‌خواهم خودم را به نشنيدن بزنم و راه خودم را بروم. امّا اين بار انگار نمي‌شود. اين بار پاهايم از من فرمان نمي‌برند. انگار جاذبه‌اي ديگر، آنها را به سوي خود مي‌كشد.

باز هم دارد صدايم مي‌كند؛ مثل مادري مهربان مرا به سوي خويش مي‌خواند تا ...

ادامه نوشته

میعاد نوزدهم

میعاد نوزدهم

 

مکّه:

دمل چرکین نهروان با ضربت ذوالفقار از هم دریده بود و حالا باقی مانده‌های این زخم کریه، گاه به گاه در مکّه اجتماع می‌کردند و بر کشتگان خود اشک می‌ریختند.

آن روز تلخ هم در اجتماع شوم خود، از فجایع صفّین و نهروان می‌گفتند که یکی گفت: تمام این پریشانی‌ها که در امّت اسلام پیش آمد، ریشه در زیاده‌خواهی‌های علی و معاویه دارد. اگر این دو را از میان برداریم، آرامش را به میان امّت بر خواهیم گرداند.

مردی از اهالی قبیلهٔ اشجع فریاد برآورد: به خدا قسم ...

ادامه نوشته

امشب کوفه

امشب کوفه

 

كوچه‎­های كوفه در تب و تاب و تشویش، خوف و رجای رفتن و ماندن علی (ع) را مویه می‎كنند.

كوفه حال و هوای «إذا الشّمس كوّرت» به خود گرفته است و رخساره‎­های نورانی و غم‎زدهٔ فرزندان علی (ع) تفسیر «إذا النّجوم انكدرت» شده‎­اند. «مِنَ النّاس مَن یَشری نفسَه إبتغآء مرضاتِ الله»[1] آخرین قطره­‎های ناب اقیانوس جانش را به پیشگاه دوست تقدیم می­‎کند.

 كاسه‎های شیر، دست‎نخورده و دل­‎های یتیمان، دردمند و شكسته باز می­‎گردند و تاریخ ...


  1. بقره/207. این آیه در شأن علی (ع)و واقعة لیله‎المبیت نازل شده است.
ادامه نوشته