گزینش

بالای شصت سال از عمرش گذشته است.

چهره‎اش معنی کلمهٔ آفتاب‎سوخته را با وضوح تمام به رخم می‎کشد. هر روز از مزرعه که برمی‎گردد، نیم ساعت به اذان مغرب مانده است.

از راه می‎رسد، سنگینی کوله‎بار خستگی و تشنگی، قامتش را خم کرده. آفتاب تند و داغ، از 6 صبح تا 8 بعدازظهر، روی صورت و بدن خسته‎اش قدرت‎نمایی کرده و او مصرّانه بر سر روزهٔ طولانی تابستانی خود ایستاده و خم به ابرو نیاورده است.

تحسینش می‎کنم و افسوس می‎خورم.

مالی که با این همه زحمت و تلاش به دست می‎آید،...