زندگی ایده‎آل

زندگی ایده‎آل

پرسیدم: زندگی ایده‎آل چیست؟

لیلا گفت: یک شوهر خوش تیپ و عاشق.

مهتاب گفت: یک شوهر خیلی پولدار دست و دل باز.

محمود گفت: پشت میز محل کارم بنشینم و در آرامش منتظر حقوق آخر ماهم باشم؛ بدون استرس اجارهٔ خانه و قسط و قرض.

مادربزرگم گفت: هر ماه یک زیارت حسابی بروم و یک دل سیر توی هر حرمی بنشینم.

دختر همسایه گفت: کنکورم را بدون دردسر پشت سر بگذارم، یک دانشگاه خیلی خوب قبول شوم، با دوستانم دورهٔ دانشگاه را خوش بگذرانم و یک شوهر خوب هم همان جا پیدا کنم.

اکبر آقا گفت: قیمت طلا و ارز هر روز بالاتر برود و من بتوانم ...

ادامه نوشته

گزینش

گزینش

بالای شصت سال از عمرش گذشته است.

چهره‎اش معنی کلمهٔ آفتاب‎سوخته را با وضوح تمام به رخم می‎کشد. هر روز از مزرعه که برمی‎گردد، نیم ساعت به اذان مغرب مانده است.

از راه می‎رسد، سنگینی کوله‎بار خستگی و تشنگی، قامتش را خم کرده. آفتاب تند و داغ، از 6 صبح تا 8 بعدازظهر، روی صورت و بدن خسته‎اش قدرت‎نمایی کرده و او مصرّانه بر سر روزهٔ طولانی تابستانی خود ایستاده و خم به ابرو نیاورده است.

تحسینش می‎کنم و افسوس می‎خورم.

مالی که با این همه زحمت و تلاش به دست می‎آید،...

ادامه نوشته