من انقلابی‎ام


آن روز را خوب یادم هست.

با همان ابّهت همیشگیای که مخصوص خود شماست و در عین ابّهت، یک جور عجیبی دوست‎داشتنی و بهدلنشستنی است، گفتید: «من انقلابیام».

این جملهتان مثل خیلی تکجملههای دیگری که از شما روی تابلو اعلانات ذهنم نقش بسته‎اند، پررنگ و درشت، توی اندیشهام حک شد.

دیشب پای تلویزیون، باز میخکوب عظمت کلامتان بودم. با خودم فکر می‎کردم: قلّه‎‎ها چقدر با داشتن رهبری انقلابی مثل شما، دست‎یافتنی به نظر می‎رسند!

آقای من! بگذار راحت بگویم: «عشق می‎کنم از داشتن شما! عشق!»

مثل ما کوچک و محدود فکر نمیکنید. دربارۀ چهار یا پنج دهۀ بعد سخن می‎گویید؛ آن هم آن قدر دستیافتنی که احساس می‎کنیم همین فردا اتّفاق میافتد. همین فردا قرار است هرکس از هر جای دنیا که می‎خواهد جدیدترین حرفهای علمی جهان را بداند، باید فارسی بلد باشد!

بال در می‎آورم از داشتنت.

ای کاش من هم به اندازۀ یک قدم در رساندن مولایم به این آرزو سهم داشته باشم!