بانوی کرامت

با كدام سلام محقّر به پيشگاه تو بيايم؟ از كدام كوچۀ كوچك به زيارت‌نامۀ كرامت تو قدم بگذارم؟ كدام را ميپسندي كه به پاي آيه­ هاي نجابتت بريزم: دل عاشق را؟ ديدگان منتظر را؟ يا دستان برآمده به ستايش را؟

 

سالهاست که میخواهم برای تو بگویم. از تو، به تو بگویم. امّا هر بار میدیدم آنقدر به من نزدیکی و بیفاصله که گفتنِ خود را گم میکردم. میدیدم که من در «تو» زندگی میکنم؛ من در «تو» نفس می کشم.


هر صبح بر زورق